قانون جاذبه را سیب کشف کرد
وقتی آدم برای حوایش بهشت را هم فروخت !
.
.
.
از نگاهت تا دلم رنگین کمان گل می کند
با تو باید مثل باران حرف زد !
.
.
.
با من رفت و آمد نکن
رفتن فعل قشنگی نیست
با من فقط راه بیا …
.
.
.
جاده لحظه به لحظه با من می آید
گویی کنجکاو است که برای دیدار چه کسی چنین بیتابم !!!
.
.
.
بس کن چقدر خیره به امواج می شوی ؟
دریا که مثل چشم تو زیبا نمی شود !
.
.
.
در انتظار آغازی دیگرم
انتخاب مجدد جفت ها
تا شاید این بار نوحی بیاید و مرا برگزیند در کنار “تو” !
.
.
.
اگر موهایت نبود
باد را چگونه نقاشی میکردم ؟!
.
.
.
فرقی نمی کند چشمانِ تو باشد یا بهشت
سقوط همیــــــــــــــشه دردناک است !
.
.
.
تنها پاهای سست میدانند
چه بار سنگینی ست وسوسه دیدن تو !
.
.
.
چیزی در سینه ام
به شکلی بدخیم تو را می خواهد !
.
.
.
امروز به پایان می رسد ، از فردا برایم چیزی نگو
من نمی گویم فردا روز دیگریست
فقط می گویم تو روز دیگری هستی
تو فردایی… همانکه باید بخاطرش زنده ماند !
.
.
.
گویی زخم خورده ام از تیغ نگاهت
که اینگونه شعرهایم بند نمی آیند !
مرحم نباش ، رحم نکن …